تعداد بازدید از صفحه در هفته گذشته

۱۳۹۰/۱/۹

امین مهاجر:احتمالا امیر حسین ارمکی پیش از 25 بهمن زندانی بوده چون یکی از عکس هایی که در موقع بالا رفتن از جرثقیل در دست برادرش بود عکس امیر حسین بوده.



شهید امیر حسین امینی ارمکی برادر اکبر، کاوه اهنگر ۲۵ بهمن


منبع: امین مهاجر
به اینمطلب نگاه کنید



عکس ها و ویدیوی فردی که با نمادهای سبز از جرتقیل بالا رفته بود، در روز 25 بهمن اولین خبری بود که در سراسر دنیای مجازی پیچید. یکی از واضح ترین عکس ها از چهره او همین است که در اینجا آورده ام. من برای او دل نگرانم. می دانم که اکنون چه شکنجه ها که بر او روا نمی دارند. او را باید شناخت و معرفی کرد. نگذاریم در گمنامی نابودش کنند. هر کس می تواند سعی کند کسب خبر کند. باید مانع از سر به نیست شدن وی توسط عمال ولایت فقیه شد. او در ایجاد نیروی عظیم امید و شهامت  در شروع حرکت سبز 25 بهمن در ایران سهم به سزایی دارد و رژیم مخوف از این امر غافل نیست و به همین دلیل است که رسانه های سرسپرده سعی کردند با ماستمالی کردن خبر او را معتادی بنامند که قصد خودکشی داشته، اما نمادهای سبز و عکس هایی که در دست دارد و طنابی که به وسیله آن خود را به جرتقیل بسته تا مانع از پرتاب خود شود همه حاکی از امید و شور زندگی در او هستند. داستانش را باید شناخت و دهان به دهان نقل کرد. اگر کسی عکس هایی را که او در دست دارد  و به نظر می رسد نام دو برادر نوجوان بر آنها درج شده باشد که هر دو نام خانوادگی “ارمکی” دارند را می شناسد اطلاع دهد.
براساس بررسی عکس های مختلفی که دیدم، به نظر می رسه زیر یکی از عکس ها نوشته شده :”علی اکبر امینی ارمکی” و عکس دیگر “امیر حسین امینی ارمکی” اما هنوز اطمینان ندارم. لطفا هر کس اطلاعات بیشتری دارد منتشر کند
  اکبرامینی ارمکی,  کاوه آهنگر ۲۵ بهمن


چنانچه در این ویدئو بهتر دیده می‌‌شود، زیر یکی از عکس ها نوشته شده :”علی اکبر امینی ارمکی” و عکس دیگر “امیر حسین امینی ارمکی” و امیر حسین برادری است که بعد از بازداشت اکبر، در ۱۹ اسفند بطور ناگهانی جان باخت!!!!

منبع: کانون حمایت از خانواده جانباختگان و بازداشتی ها

افشاگري در مورد مرگ نابهنگام حسين اميني برادر اكبر اميني قهرمان 25بهمن بر بالاي جرثقال:علت مرگ بعداً معلوم ميشود!

به كدامين گناه !
علت مرگ بعداً معلوم ميشود!
واي بر سنگ دلان.
جمله ” علت مرگ بعداً معلوم ميشود” مربوط به جواز دفن حسين اميني ارمكي است كه در روز 19 اسفند بطور ناگهاني جانباخت! و در 20 اسفند با عجله و دستپاچگي كامل وي را از
بهشت زهرا به آرامگاهي در زادگاه پدري اش در دهستان ارمك( مشهد اردهال كاشان) منتقل كرده و دفن نمودند.اين برگه رسمي،براي  صدور و اجراي قوانين مربوط به دفن اجساد انسانهاست، كه مانعي براي دفن در قبرستانها وجود نداشته باشد.
حسين،برادر جوانتر اكبر اميني ارمكي است كه روز 25 بهمن با در دست داشتن عكس شهداي اين مردم،در بالاي جراتقال رفت و خروش آزادي خواهي سر داد وبا صداي اعتراض بر عليه استبداد شوريد و بدين صورت خواست كه يكي صداي اين مردم و جوانان را بشنود.
حسين جواني پرشورو معتقد به آزادي انسان بود. اطرافيان و دوستان حسين معتقدند كه وي قرباني كين توزي جانيان گشت و آدمكشان حرفه اي از اين طريق خواستند كه از اكبر و خانواده اش تقاص پس بگيرند.
در كجاي اين جهان و در قوانين كدام كشور عضو ملل متحد،جواز دفن جواني را به اين سرعت و بعد از يك روز از اين فقدان، صادر ميكنند،بدون اينكه علت مرگ آن را قيد كنند و بي مهابا نيز در جواز براي اينكه هيچ گير و پيچ باصطلاح قانوني براي حل و فصل اين دفن سريع و بي سر و صدا پيش نيايد،در رابطه با علت مرگ جمله ”بعداً معلوم ميشود” را مينويسند!
البته ناگفته و نانوشته پيداست كه دست قساوت چگونه در انتقامجويي هيچ حريم و حرمت انساني نميشناسد و براي بقاء يك مشي استبدادي خون بهترين فرزندان اين مرز و بوم به زمين ريخته ميشود و با هر عنوان و مستمسكي ميخواهند كه اين آب رفته را به جوي باز گردانند كه البته كور خوانده اند.
در نظامي كه مأمورانش خود ميكشند،خود تشييع ميكنند و خود مجلس ترحيم راه مياندازند،اين قبيل اعمال پليد نيز شناخته شده و براي مردم ما هيچ شكي باقي نميگذارد كه بايستي براي آزادي بهاء پرداخت و مصمم تر بود،چون دشمنان اين مردم براي سركوبي آنان مصمم هستند.
در حاكميتي كه بدون هيچ تناقضي اتوبوس روشنفكران و نويسندگانش را به دره سرازير ميكنند،دختران بيگناهش را ميربايند و بعد از هزار بلا و مصيبت پيكرشان را سوزانده و نيست و نابود ميكنند و يا اعلام ميكنند كه او خودكشي كرده است!
و در حاكميتي كه زندانيان بيگناهش را زجر كش كرده و در مقابل ضجه هاي درد آلود بيمار سرطاني به او ميگويند كه مريض نيستي و تمارض ميكني! و يا رودروي زندانيان وقربانيان همين نظام بي مهابا در زندانهاي عمومي رگبار مسلسل ميگشايند و جنايت جمعي انجام ميدهند و صدايش را هم درنياورده و به روي نامبارك نمياورند! معلوم است كه با افراد خانواده جوانان شجاع و غيرتمندي كه تن به ذلت و خواري نميدهند چه ها كه نميكنند.
پس واي بر سنگ دلان تباهكار! كه در پليدي ، رذالت و شقاوت،هيچ مرزي را به رسميت نميشناسند.
اين اسناد البته در تاريخ مبارزات انساني و حقوق بشري و دادخواهي يك ملت باقي خواهد ماند و روي سياه ظالمان را سياهتر نمايان خواهد نمود.هيچ نيازي به توضيح نيست.
اسناد كه از طرق دوستان اين كانون وحاميان جوانان اين سرزمين بدست ما رسيده است،به ضميمه ميباشد.خود بخوان حديث مفصل از اين مجمل!
كانون حمايت از خانواده هاي جانباختگان و بازداشتي ها -فروردين 90



۳ نظر:

  1. دوست عزیز سلام.
    خواستم از شما درخواست کنم در صورت امکان یک دعوتنامه بالاترین برای من بفرستید. بالگ شما را از پروفایل بالاترینتان پیدا کردم...
    با تشکر
    نسترن

    پاسخحذف
  2. ببخشید یادم رفت ایمیلم را بگزارم:
    nastaran.sahaf@gmail.com
    سپاس گزارم

    پاسخحذف
  3. دوست گرامی‌،

    لطفا چند مطلب از بلاگر خود ارسال نمائید تا در صورت ساندیسی نبودن، یکی‌ از آخرین دعوتنامه‌های خود را ارسال کنم. شرمنده که رک نوشتم چون تا به حال کلی‌ از ساندیس خور‌ها از این طریق وارد بالاترین شده اند! امیدوارم، از من دلگیر نشوید.

    پارسا

    پاسخحذف