تعداد بازدید از صفحه در هفته گذشته

۱۳۹۰/۱/۸

نگرانی و بی خبری از وضعیت دکتر رضا مولوی استاد دانشگاه دورهام انگلستان


باگذشت نزديك به يك سال از بازداشت ايشان

نگرانی و بی خبری از وضعیت دکتر رضا مولوی استاد دانشگاه دورهام انگلستان

۸ فروردین ۱۳۹۰
بدون شک ازدلایل عدم رسانه ای شدن خبر بازداشت پرفسور رضا مولوی رفتارهای متناقض از سوی دولت ایران است اینکه او را یک بار به عنوان نخبه ایرانی به اجلاسی در تهران دعوت میکنند و بار دیگر او را به اتهام براندازی نظام در سلول های انفرادی زندانی کرده و مانع از بروز هرگونه خبری در خصوص وضعیت وی میشوند
پروفسور رضامولوي
تحول سبز: گزارش زیر در مورد زندانی سیاسی در ایران پرفسور رضا مولوی استاد دانشگاه دورهام انگلستان می باشد که بر اساس اطلاعات هم سلولی ایشان مهدی یارمحمدی در بند ۲۰۹ زندان اوین، که چندی پیش آزاد شده تنظیم گردیده است.
به گزارش تحول سبز، نزدیک به ۲ سال است که از انتخابات ریاست جمهوری در ایران میگذرد و هنوز نه تنها بازداشت فعالان سیاسی متوقف نشده بلکه به صورت گسترده تری ادامه داشته و صدور احکام متعدد از سوی دادگاه های انقلاب برای اکثر فعالین سیاسی موجب شده که عده ای محکوم به حبس های تعزیری شده و جمع کثیری هم با دریافت احکام حبس تعلیقی گرچه در محیط خارج از زندان به سر می برند اما عملا آزادی آنها سلب و از هرگونه فعالیت سیاسی منع شده اند.
این در حالیست که افرادی که از زندان نیز آزاد می شوند حامل خبرهایی هستند که بسیار تاسف بار است. که مطلع شدن و انعکاس آنها گویای شرایط بسیار سخت زندانیان سیاسی در ایران است.
چندی پیش خبری بر اساس گزارش یکی از زندانیان آزاد شده بند۲۰۹ در اختیار رسانه های سبز قرار گرفت مبنی بر بازداشت پروفسور رضا مولوی از اساتید دانشگاه دورهام انگلستان با توجه به فقدان اطلاع از وضعیت ایشان و عدم انتشار خبری در مورد وی مبنی بر آزادی و یا تشکیل دادگاه ایشان وبسایت تحول سبز بر اساس اطلاعات هم سلولی چند ماه پیش این زندانی گزارشی را تهیه نموده که به شرح ذیل می باشد:
پرفسور رضا مولوی استاد دانشگاه دورهام انگلستان در اردیبهشت ماه سال ۸۹ که برای شرکت در مراسم فوت مادرش به ایران سفرکرده بود هنگام بازگشت در فرودگاه امام خمینی بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده و تحت بازجویی قرار گرفته بود.
براساس گفته های هم بندی ایشان که تنها چند شب را با وی در یک سلول بوده او تحت بازجویی های بسیار شدید قرار گرفته و به خاطر کهولت سن و مبتلا بودن به بیماری پروستات شرایط بسیار ناگواری داشته و برخورد نامناسب زندان بانها نیز باعث تشدید شرایط سخت برای او شده بود.
به گفته هم سلولی این زندانی در بند، ایشان را بعد از بازداشت به مدت ۲ماه ونیم در سلول های بند ۲۰۹ نگهداری کرده بودند که نزدیک به۸۰ روز را در سلول انفرادی بوده و تا ۲ماه هیچ بازجویی نیز نداشته، و از این مسئله بسیار رنج می برده و بعد از ۲ماه هم که بازجویی هایش آغاز شده، با فاصله های کوتاه و مدت زمان هایی بالغ بر ۷ساعت انجام میشده است.
ظاهرا علت انتقال او برای مدت چند شب به سلول دیگر نگرانی مامورین زندان از وضعیت روحی وی بوده است طی مدتی که او در سلول انفرادی نگهداری شده به طرق مختلف مامورین امنیتی سعی داشته بودند تا فشارهای روحی رابر وی تشدید کنند و از این حربه در روند بازجویی های او استفاده کنند.
علی رغم اینکه زندانیان بند ۲۰۹ طبق برنامه معین در هفته یک نوبت جهت استحمام و هواخوری به مدت ۱۵الی۲۰دقیقه را در اختیار دارند ایشان طی آن مدت علاوه بر اینکه از این حقوق حداقلی هم برخوردار نبوده، از تماس تلفنی با خانواده اش نیز تا مدتی محروم بوده است.
دکتر مولوی از نحوه بازداشتش چنین اظهار داشته؛ که برای شرکت در مراسم فوت مادرش به ایران سفر کرده بود. بعد چند روز ازمراسم ختم و زمانی که قصد بازگشت به انگلستان را داشته در فرودگاه امام متوجه شده که اجازه خروج ندارد و در همان جا بازداشت و به زندان اوین منتقل می شود.
اتهامی که به او نیز تفهیم شده بود ایجاد اتاق های فکر در خارج از ایران برای براندازی نظام بوده، که تا آن مدت نزدیک به ۱۵ بار در این مورد بازجویی و درهیچ یک از آنها  اتهام  مذکور را قبول نکرده بود.
دکتر مولوی از حضور ۲سال پیش خود به دعوت دولت ایران در مراسم همایش نخبگان ایرانی نیز اینگونه بیان کرده که: سال پیش (همایش نخبگان ایرانی در سال۸۸ ) بعد از این که به همایش نخبگان ایرانی خارج از کشور به تهران دعوت شده بود هنگام ورود پاسپورتش را مامورین امنیتی گرفته بودند ، اما توانسته بود در همان همایش با رایزنی های آقای رحیم مشائی پاسپورتش را باز پس گیرد و برای خروج هم دیگرمانعی برایش ایجاد نشده بود.
هم سلولی او در مورد یک نوبت از بازجویی های دکتر مولوی اظهار داشت: یک شب که اورا برای بازجویی بردند طبق معمول چشم به درب سلول دوختم تا برگردد حدود ساعت ۱۰ شب بود که او را برای بازجویی بردند و زمانی که به سلول بازگشت چند دقیقه ای از اذان صبح گذشته بود.
برایم سخت بود که به چهره و چشمان گریانش نگاه کنم بعد از دقایقی که گذشت و شروع به صحبت کرد متوجه شدم که ناراحتی او از چیست برای او پرونده ای ساخته بودند که باعث نگرانی و ناراحتی شدید او شده بود، بازجوها او را تهدید کرده بودند که اگر اتهاماتش را قبول نکند و همکاری نداشته باشد از شیوه دیگری استفاده خواهند کرد. آنها قصد داشتند با تشکیل یک پرونده جعلی مبنی بر فساد اخلاقی، دکتر مولوی را که ۶۰ سال از عمرش را با عزت و آبرو سپری کرده بود با طرح چنین اتهامی و تهدید به رسانه ای شدن آن مجبور به قبول اتهامات و اعترافات مقابل دوربین صدا و سیما کنند.
گفتنی ست، پس از چند شب دکتر مولوی مجددا به سلول های انفرادی منتقل شده و تاکنون نیز هیچگونه خبری از وضعیت ایشان در دست نمی باشد.
با توجه به اینکه نزدیک به یک سال از بازداشت ایشان می گذرد نه تنها خبری در مورد علت بازداشت ایشان در رسانه ها منعکس نشده بلکه هیچگونه خبری هم که مربوط به آزادی و یا تشکیل دادگاه ایشان باشد در اختیار رسانه ها قرار داده نشده است.
برای زندانیان سیاسی ایران طرح چنین اتهاماتی مبنی بر فساد اخلاقی و مالی چندان غریب نیست. چراکه اکثر بازجوها یکی از حربه هایشان برای اعتراف گیری طبق سلیقه و مقصود خودشان متوسل شدن به این اتهامات و حبس های طولانی مدت در سلول های انفرادی می باشد.
بدون شک ازدلایل عدم رسانه ای شدن خبر بازداشت پرفسور رضا مولوی رفتارهای متناقض از سوی دولت ایران است اینکه او را یک بار به عنوان نخبه ایرانی به اجلاسی در تهران دعوت میکنند و بار دیگر او را به اتهام براندازی نظام در سلول های انفرادی زندانی کرده و مانع از بروز هرگونه خبری در خصوص وضعیت وی میشوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر