تعداد بازدید از صفحه در هفته گذشته

۱۳۹۰/۶/۱۶

جوابیه غلامعلی رجائی به مقاله تحریف شده جهان نیوز با تیتر: پروژه "توبه کروبی" کلید خورد!


منبع وب سایت غلامعلی رجائی

هرچه زمان به جلو می رود بیشتر احساس می کنم که دیگر از دست کلمات هم کاری ساخته نیست!
چند روز پیش یادداشتی با عنوان مشکل کار در کجاست در جهت ارائه راهی به غیر از آنچه که در پیش گرفته شده است و نیز نشان دادن سیمایی متفاوت از منتقدین و حتی مخالفین و از سردرد نوشته شد که به لطف الهی بازتاب گسترده ای داشت اما از دیگر سو دوستانی که معلوم بود - و شد- چرا با هر راه حلی که در جهت اصلاح امور ارائه شود مخالفند به میدان آمدند و از آن بر اساس پندار خوش خویش! یک سناریو ساختند و انگار که به یک کشف مهم رسیده باشند در یک شادی کودکانه نوشتند که فلانی- بنده - دراین سناریو نقش آفرین شده تا جلوی توبه کروبی را بگیرد!
این مطلب را که در سایت جهان نیوز  دیدم، هم دلم بحال یار سترگ امام جناب کروبی سوخت که به قول این سناریوشناسان!، کارش در حصر به جایی رسیده که بریده و بدنبال توبه است ! مثل منی باید به میدان بیاید تا جلوی توبه او را بگیرد و هم دلم به درد آمد که چرا بعضی با فاصله چند روز از رمضانی که به خدا در آن تعهد بندگی دادند دروغی این چنین ساختند و پرداختند تا چند صباحی تصورات و خیالات و توهمات خود را لباس حقیقت بپوشانند و آن را به عنوان یک ادعا به جامعه قالب کنند و علاوه بر آن دیگرانی را هم به دنبال خود بکشانند.
این ادعا صرفا به آن جهت بود که من در آن یادداشت به تعابیر احترام آمیز جناب کروبی- بی آنکه ذره ای تغییر در مواضعشان حس شود- در دیدارهایی که حجت الاسلام والمسلمین آقای عباسی فرد با اجازه وزارت اطلاعات در ایام حصرش با وی دارد نسبت به رهبری اشاره کرده بودم والبته همه حرفهایی را که از این شش ملاقات شنیده بودم بنا به مصالحی ننوشتم و نخواهم نوشت!
کسانی که تا حدی با کار رسانه و اندکی هم با علم روانشناسی آشنا هستند بیشتر ازمن می دانند که پرداختن به اینگونه سناریوها از آرزوی سرخورده برادران حکایت می کند! آرزویی که در آن هر منتقد و مخالفی که جرئت و قدرت و جسارت نه گفتن به وضع موجود را در خود دیده است و پایش به زندان باز شده یا خواهد شد باید به ورطه عجز و اعتراف و توبه بیفتد و درغیر این صورت اگر توبه نکرد او را در تماشاگه خیالشان در حال توبه خواهند دید!
آنها چون در این ماهها از کروبی نشانه تسلیم و عدولی ندیدند و حتی در آن نوشته حقیر خواندند که وی با حصر در کمال آرامش مواجه شده است به این نتیجه رسیدند که به دروغ از کشف سناریویی که زاییده توهمشان است دم بزنند و از آبی که آلوده می شود ماهی مقصود خود را بگیرند.غافل از آنکه اگر هم این ماهی صید شود مرده است!
من اگرچه سخنگوی جناب آقای کروبی نیستم ولی مثل بسیاری از کسانی که کروبی را می شناسند به جد معتقدم وی اگر اهل این تنازل ها بود کارش با مجمع روحانیون و دوستان قدیم وهمفکرش به آنجا نمی رسید که همه می دانند و مثل بعضی از روحانیون اصلاح طلبان که به غلط یا صحیح! مصلحت را درسکوت دیده و دم بر نمی آورند سکوت می کرد و کارش به حصری بی نتیجه نمی کشید.
من به توصیه دوستانی که آن نوشته را دیده اند قصد پاسخگویی به این سناریوشناسان! و حامی فتنه شناس! را نداشتم و این سطور را هم پاسخی به روزنامه توپخانه ! که نشانه هایی از توبه و پشیمانی را به نقل از غلامعلی - ر.! در کروبی دیده ! نمی دانم.
آنها که اهل حل وعقدند! می دانند پیام تقریبا پنهان نوشته بنده خطاب به چه کس و کسانی بوده و هست که سناریو نویسان این روزها و روزهای قبل! یا بدان آگاهی نیافتند و یا چون مفاد آن را بر خلاف منویات و به تعبیر بهترمنافعشان می دیدند در جهت بی اثر ساختن آن به تکاپو افتادند.
عملکرد این روزهای این دوستان توبه کن شناس! مرا به یاد حادثه ای در روزهای فروریزی پایه های رژیم جهنمی شاه می اندازد که وقتی خروش مردم مسلمان تا به دروازه های زندان ها رسید و شور و شعفی خاص در دل زندانیان مسلمان ایجاد کرد برخی زندانیان مارکسیست که برمبنای تئوری مارکسیسم نظرشان این بود که دامنه انقلاب باید توسط روستاییان- و نه شهریهایی که آنهارا خرده بورژوا وغیرانقلابی می دانستند! – واز روستاها به شهر کشیده شود واین کارگران - ونه طبقات اصناف وپیشه ور و بازاری-هستند که باید بپاخیزند وزنجیرهای آنانرا بگسلند چون وقوع انقلاب را برخلاف ایده هایی که یک عمر به تحقق آنها دلخوش کرده بودند می دیدند با عدم تحقق آن ایده ها با خجلت از زندان بیرون آمده و احساس مکتوم بعضی از آنها این بود که کاش می شد در زندان بمانند ولی برخلاف ایده مارکسیستی شان بدست مردم مسلمان آزاد نشوند!
حالا بر این جماعت که مدتی است برطبل خیالی فتنه و براندازی زده اند و نتیجه ای نگرفته اند سخت است ببینند و بشنوند برخلاف دروغهایی که گفته ومی گویند، نوشته و یا می نویسند، که خاتمی و کروبی که در نظر آنها براندازند ومهره های سوخته موساد وسیا! بدون آنکه ازمواضعشان عقب نشینی کرده باشند همچنان دل در گرو انقلاب امام دارند ، به مردم عشق می ورزند وهمچنان بدون هیچ طمع و ترس وغرضی برای رهبری احترام قائلند و با مشاهده روند امور،نگران ایشان و سرنوشت انقلاب هستند.
چه می شود کرد وچه می شود گفت واین درد را باید به کجا برد که در این مملکت براندازشناسانی ! براین عقیده هستند که کروبی و خاتمی موسوی و...باید به رهبری بد بگویند و درغیر اینصورت باید در صدد توبه باشند!
این روزها خیلی سخت می گذرد.من که تمام روزهای جنگ را دیده ام و چشیده ام شهادت می دهم  که  تلخی وسختی این روزها تلختر و سخت تر از دوران جنگ است!
دیروزعصر که به خانه آمدم سید مصطفی تاجزاده زنگ زد و در اولین جمله اش بلافاصله گفت دارم می روم اوین و افزود می خواستم از مقاله خوبت که بازتاب خوبی داشته است تشکر کنم . تا خیلی راحت گفت دارم می روم اوین، دلم خیلی گرفت .
 چقدربگوییم و بنالیم که پیامبر(ص) وعلی(ع) که ما افتخار پیروی آنها را داریم در دوران حکومتشان ،که عمر آن در مجموع ازعمر نظام جمهوری اسلامی ما کوتاهتر بود، زندان نداشتند و هرگز با زبان زندان با منتقدین و مخالفینشان حرف نزدند.
چقدر بگوییم وبنالیم  که جای این سیدها وغیرسیدها در حصر و زندان نیست!
یا مقلب القلوب قلب های همه ما در اختیارتوست فقط تو می توانی ما را منقلب کنی.
 به دیوان لسان الغیب پناه می برم و فالی می زنم تا  همچون همیشه مرا به غزلی مهمان کند:
صد ملک دل به نیم نظر می توان خرید......خوبان دراین معامله تقصیر می کنند!
کاش نسیم رحمتی بوزد،کاش!
------------------------------------------------------------------
بعد از تحریر

پس از تقریر این سطور مرد بزرگ و آزاده سترگ این روزها جناب آقای محمد نوری زاد با من تماس گرفت و گفت یادداشت اخیر مرا خوانده است.
ایشان در مورد مطلبی که من در آن یادداشت مبنی بر تقدیم پانصد صفحه تحقیقشان در مورد هنر در قرآن به رهبری نوشته بودند گفت بحث پیشکش و عفوی در کار نبوده است و من در نامه محرمانه ای که از زندان به رهبری نوشتم و به مسئولین زندان دادم تا به ایشان برسانند و بعدها به من گفته شد که رهبری نامه مرا دیده است همچون همیشه با ایشان سخن گفتم و ضمن بیان مطالبی به ایشان نوشتم که ترجمه بعضی از آیات قرآن را به شعر سپید برگردانده ام که برای نمونه یک قطعه شعر را برای شما می فرستم.

۱۳۹۰/۶/۱۵

آخوند مهدوی کنی:ما ول كن معامله نیستیم و



آیت‌الله ویلچییر و شرکأ.
امروز دوباره فسیل‌های ما قبل تاریخ بشریت، در مجلس خبرگان دور هم جمع شدند تا در مورد آینده ایران روضه بخوانند و ادعای سیاست مداری  بنمایند.
کشوری که مهد تمدن بشری بوده و دنیا مفهوم حقوق بشر و آزادی ادیان را از کورش، پادشاه این کشور آموخته است، سزاوار همان کورش است و نه‌ آیت‌الله ویلچییر 
(فرغون سابق) و شرکأ


 شرم آور‌ترین بخش این مجلس روضه خوانی هم سخنان مهدوی کنی است که  با کمال وقاحت خبر از ادامه این حکومت عهد عتیق میدهد

سخنان این موجود را از آفتاب نیوز  
 دنبال می‌کنیم


رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به دوران مشروطه و ورود علما به صحنه گفت: در دوران مشروطه علما دخالت كردند ولی با اینكه آیت‌الله نائینی و خراسانی با اعتقاد به ولایت عامه وارد صحنه شدند ولی خودشان كنار رفتند و با كناره‌گیری آنها خطراتی متوجه انقلاب مشروطه شد، اما امام خودشان وارد صحنه شدند و بنایشان تنفیذ اختیار نبود و اگر در ابتدای انقلاب مدتی به قم رفتند كارشان جنبه نظارتی نداشت و بنده به یاد دارم كه هیئت دولت در ماه چندین بار خدمت ایشان می‌رسیدند و از امام(ره) دستور می‌گرفتند و حتی ایشان در عزل و نصب‌‌ها جدی وارد میدان می‌شدند.

وی گفت: معجزه امام این بود كه ما را از محراب مسجد به میدان عمل آورد و بنده‌ای كه پیش نماز مسجد بودم مسئول كمیته انقلاب شدم كه در آن زمان همه كار‌های مملكت در دستش بود.

وی ویژگی دیگر نظام جمهوری اسلامی را قائل شدن نقش از سوی امام خمینی برای مردم دانست و گفت: امام برای مردم نقش قائل بود و همیشه در صحبت‌های خود می‌گفت اول خدا بعد مردم و هیچ وقت خودشان را مطرح نمی‌كردند و در تمام امور به مردم تكیه كردند و مردم هم به همین جهت به امام ایمان آوردند.

پیوند معنویت و سیاست ویژگی‌ دیگری بود كه مهدوی‌كنی با اشاره به آن گفت: در دنیای امروز بین این دو موضوع فاصله است و اگر امام بر وحدت حوزه و دانشگاه تأكید داشتند به همین دلیل بود كه هر مجموعه‌ای كار خود را نكنند چراكه اگر دانشگاه نباشد مملكت اداره نمی‌شود و اگر مدتی دانشگاه در اوایل انقلاب تعطیل شد برای اسلام بود و اگر امروز بخواهد انقلاب بخواهد باقی بماند باید این دو با هم باشند.

رئیس مجلس خبرگان رهبری تفكیک روحانیت از سیاست را یكی از خطراتی دانست كه انقلاب را تهدید می‌كند و افزود: تفكیک روحانیت از سیاست كه برخی همین فكر‌ها بر سرشان از آن امور غلطی است و مرحوم بازرگان كه امام آن را مرد مومنی می‌دانست در اوایل انقلاب به ما می‌گفت شما روحانیون به مساجد بروید كه من به ایشان گفتم شما خودتان كسی بودید كه در مسجد هدایت از علما و روحانیون می‌خواستید كه از محراب بیرون بیایند و تأكید می‌كردید كه اسلام فقط وضو و غسل نیست.

.
آیت‌الله مهدوی‌كنی در ادامه با لحنی طنز گفت: حالا دیگر ما ولكن معامله نیستیم و اگر آنها بخواهند ما كنار برویم ما از صحنه خارج نمی‌شویم
............... 


۱۳۹۰/۶/۱۱

عکس دسته جمعی چندی از زندانیان سیاسی تازه آزاد شده در کنار زندان اوین / از فیس بوک اکبر امینی


در عکس: سامک سهرابی - مجید آذرپی - اکبر امینی - ناصر کریمی - سام محمودی - ... حمید رضا نجومی رضائی ( ردیف اول از سمت چپ نفر دوم) که از بچه های عاشورائیه!! و کوروش قاسمی پشت سر حمید رضا و کنار اکبر امینی از 25 بهمنی ها ، که هر دو جزو 32 نفر آزادی روز اول بودند. این عکس مقابل زندان اوین گرفته شده. درود به همشون