تعداد بازدید از صفحه در هفته گذشته

۱۳۹۰/۶/۹

دعای عید فطر امسال " خدایا، یک سخنگوی افغانی هم نصیب ما کن"



من معمولا زیاد با خدا درددل نمیکنم، چون میانه زیاد خوبی‌ با هم نداریم! اما این فیلم مصاحبه فضل الرحمان اوریا، کارشناس مسائل سیاسی را که دیدم،
 تصمیم گرفتم اینبار به بارگاه حق تعالی متوسل شده و تقاضای یک سخنگوی افغانی برای این
شورای هماهنگی‌ جنبش سبز" به درگاه باری تعالی ارائه نمایم
                                        حرف هایی که فضل در عرض ۲ دقیقه و ۲۶ ثانیه گفت 
خیلی‌ بیشتر در یوتیوب بازدیدکننده داشت
تا ۲ ساعت مصاحبه سخنگوی فعلی‌ که از بردن نام خامنه‌ای و جمهوری اسلامی    وحشت داره



۱۳۹۰/۶/۵

موزه لوور پاریس، رقیب پیدا کرد! ایجاد موزه مراجع در قم


حتما می خوان خود مراجع رو بذارن تو موزه.


بعد هی غور نزنید که از دنیا عقب افتادیم و این حکومت جمهوری اسلامی کارهاش رو حساب و کتاب نیست ها!
اگر اروپا پاریس دارد و برج ایفل، ما نیز قم داریم و بارگاه حضرت معصومه،
فقط یک موزه کار درست کم داشتیم که آن‌هم در دست اقدام است.

اگر پاریس موزه لوور دارد که تمام اشیا باستانی و عتیقه‌ را در خود جا داده،
ما نیز موزه مراجع قم خواهیم داشت که از نظر عتیقه‌ بودن اشیا،
در جهان بی‌ نظیر خواهد بود.



بنا به گزارش وب سایت میراث آریا ،

موزه مراجع در قم راه‌اندازي مي‌شود
استان: قم
مديرکل ميراث‌فرهنگي، صنايع‌دستي و گردشگري استان قم از ايجاد موزه مراجع مقابل بيت تاريخي امام خميني (ره) خبر داد.

«عليرضا ارجمندي» در گفت‌وگو با ميراث‌آريا (chtn)، با اعلام اين خبر تصريح کرد: از آنجا که بسياري از گردشگران مذهبي قم علاقه‌مندان ارتباط و آشنايي با مراجع عظام هستند، از اين رو راه‌اندازي موزه مراجع در دستور کار اداره‌کل ميراث‌فرهنگي استان قرار گرفته است.

او با بيان اينکه راه‌اندازي موزه مراجع در استان از اهميت ويژه‌اي برخوردار است، اظهار کرد: با اعتبارات تخصيص داده شده مقدمات راه‌اندازي اين موزه فراهم شد و به زودي اين موزه مقابل بيت حضرت امام (ره) راه‌اندازي مي‌شود.

«ارجمندي» همچنين از فراهم آوردن امکانات خدماتي و رفاهي براي گردشگران و بازديدکنندگان از بيت امام (ره) خبر داد و اظهار کرد: به اين منظور 9 پلاک قديمي در اطراف بيت امام تملک شده است تا براي تبديل به موزه و ايجاد امکانات خدماتي رفاهي آماده شوند.

مديرکل ميراث‌فرهنگي، صنايع‌دستي و گردشگري استان قم خاطرنشان کرد: اين اقدام از سوي ميراث‌فرهنگي استان و با مشارکت ساير دستگاه‌هاي ذي‌ربط انجام مي‌شود.

او با اشاره به آغاز عمليات اجرايي مجموعه فرهنگي تاريخي بيت امام‌خميني (ره) گفت: در فاز نخست اين طرح محور بيت تاريخي امام تا مسجد سلماسي، محل عبادت و تدريس علوم حوزوي معظم‌له، مطابق با حال و هواي دوره حضور آن حضرت در قم ساماندهي مي‌شود.






۱۳۹۰/۶/۴

حضور حاج بخشی، چماقدار دهه ۶۰ با اسلحه در کارناوال قدس!


حضور حاج بخشی، چماقدار دهه ۶۰ با اسلحه در کارناوال قدس


کسانی‌ که دهه ۶۰ را بیاد دارند بخوبی با چهره این سرکوبگر آشنا هستند،
البته جمهوری اسلامی  این چماقداران را به اسم بسیجی‌ جبهه دیده  معرفی می‌کند،
البته اینها در جبهه نیز به همان چماقداری و ارعاب ارتشیان غیور  ادامه می‌‌دادند.
سرهنگ ارتش آن زمان می‌بایست به دستورات  حاج بخشی‌های آن زمان گردن می‌‌نهاد،
در غیر اینصورت کارش با حاکم شرع و نماینده عقیدتی‌ سیاسی بود

۱۳۹۰/۶/۱

امنیت در جمهوری اسلامی "امن‌ترین کشور دنیا" !


امنیت در جمهوری اسلامی "امن‌ترین کشور دنیا"
تصویری از خشونت نهادینه شده در فرهنگ ما!

در اینکه حکومت جمهوری اسلامی در تزریق این خشونت در میان جامعه ایرانی‌ نقش اول را دارا می‌‌باشد، شکی نیست،
اما نقش ما نیز در پذیرش این ویروس قابل بخشش نیست.

خبر و تصویری از دانشجو نیوز

قطع شدن پای یک نوجوان با ساطور در روستای  دهدشت استان کهکیلویه و بویر احمد

 در پی اختلافات خانوادگی و طایفه ای در دهدشت کهکیلویه و بویر احمد که به یک سال پیش باز می گشت پای راست یک نوجوان به نام سامان توسط سه برادر و یکی از پسر عموهایش قطع میشود. در درگیری یک سال گذشته بین دو طایفه یکی از افراد طایفه مقابل پس از برخورد گلوله به پایش و عفونت، پایش را از دست می دهد. آنها که پس از یک سال به دریافت دیه رضایت نمی دهند و خواهان قصاص بوده اند، با ناتوانی از رسیدن به خواسته خود دست به این اقدام می زنند.
این نوجوان پس از ینکه به بیمارستان شهید رجایی انتقال داده میشود، نهایتا پیوند پای وی با موفقیت انجام نمی شود و پای وی از دست میرود. هر چند پلیس توانسته یکی از چهار متهم را دستگیر کند، اما سه تن دیگر هنوز متواری هستند.

۱۳۹۰/۵/۲۲

خواهرم، هنگام شنا یا "آب بازی"، استخر را با رایحه چادر خود معطر کن!



عکسی‌ از تابلو استخر زنانه در جمهوری اسلامی


اشتباه نکنید!
اینجا کابل دهه ۷۰ نیست که طالبان مردم را به بردگی گرفته بود،


اینجا ایران دهه ۸۰ است و این حکومت خود را "جمهوری اسلامی" می‌نامد.

۱۳۹۰/۵/۲۱

مگر خدای نکرده لالیم و یا کر ؟! شاید هم کور! اگر طالب آزادی هستیم باید تلاش کنیم


 شهید سهراب اعرابی, مگر خدای نکرده لالیم و یا کر ؟! شاید هم کور! 


دستنوشته‌ای از شهید سهراب که توسط برادر او سهیل منتشر شده .



به نام خالق آزادی
هر انسانی برای رسیدن به آزادی مورد نظر خود باید تلاش کند و البته بعد از رسیدن به آن نیز از آزادی خود به نحو درست استفاده کند و آن را تحت هر شرایطی حفظ کند.برای هر کاری یک مانعی وجود دارد. در این راه موانع فراوانی وجود دارد. پس باید با آنان جنگید نه با اسلحه نه با توپ نه با تانک بلکه با عقل،هوش و درایت.
در این هفته ما صدمین سال انقلاب مشروطه را در پیش رو داریم. انقلابی که نقطه ای عطفی در تاریخ ایران به شمار می رود.انقلابی که با عقل صورت گرفت نه با چوب و نه با چماق!اما پیش از هر چیز دلایل شکست آن ها را باید پرسید.
متاسفانه هم در زمان مشروطه و هم در زمان شروع به کار اصلاح طلبان و آغاز پیروزی های آن ها در انتخابات های مردم یک اشتباه اساسی وجود داشت.آن هم آن بود که آنها فکر میکردند مردم دیگر به مرحله ای رسیده اند که آن ها را باور دارند و کسی نمی تواند آنها را به زور خارج از بازی سیاست هدایت کند همچنین در انقلاب مشروطه و آنچه بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ صورت گرفت و مردم ازدولت دکتر مصدق حمایت نکردند ونیز در زمان شکست نمایندگان مجلس که برای کاندید شدن،بدون هیچ دلیلی رد صلاحیت شدند و در پی آن شکست های متفاوت در گروههای اصلاح طلب و بی اعتنایی مردم.
امروزه در میان اصلاح طلبان وحدت دیده نمیشود و این کلمه به لغتی بیگانه تبدیل شده.روابط آنها با مردم به پایین ترین حد ممکن رسیده است.
بهتر است بعد از صد سال انقلاب،جنگ، قتل وغارت به فکر سازندگی باشیم به جای آن که به امید فرشته نجاتی باشیم،خود فرشته ی خود باشیم و به جای منی قوی مایی قدرتمند و استوار باشیم.مگر ما از کشورهای پیشرفته ای مثل آلمان و ژاپن و…چه چیز کم داریم،تاریخ کهن فرهنگ غنی، از نظر سرمایه هم که نفت این منبع حیاتی را داریم، پس چرا این گونه ایم؟!هرساله وسعت بیابان های ایران بیشتر می شود ولی هیچ کس به فکر آنها نیست که تا چند سال بعد ایران به کل بیابان می شود و حتی باید اکسیژن را از کشورهای دیگر خریداری کنیم! بعضی از ما فکر می کنند ما که شهری هستیم و کاری به کشاورزی نداریم، در حالیکه همین ماییم که باعث می شویم امید آن کشاورز از بین برود، فقط می گوییم گران نشود در حالیکه به زحمت هایی که کشاورز کشیده اصلا توجهی نمی کنیم.
در این سال ها مردمی که در روستاها زندگی میکنند با مردم شهری تقریبا در یک سطح قرار دارند اما از نظر فکری چه؟آیا اصلاح طلبان به فکر جمعیت روستایی بودند ویا هستند؟! علت دیگر شکست اصلاح طلبان آن بود که فکر می کردند هرچه تحصیل کرده و یا دانشجو وجود دارد همه روشنفکرند، در حالیکه به نظر من روشنفکری به تحصیلات نیست، به قدرت تفکر آدمی است، به قدرت درک مسایل سیاسی مملکت، شاید فکر کنید این مساله ربطی ندارد اما به نظر من کاملا مرتبط است، مثلا کودکی که ظرفی را شکسته است، با سیاست خود آن کار ناشایست را به دوش دیگری می گذارد و می گوید پسر همسایه بود، آن بچه خود دارای سیاست است ولی ما در جامعه مشاهده میکنیم که فردی با تحصیلات دکترا در کارهایش هیچ گونه سیاستی ندارد. پس نتیجه این می شود که جمعیت تحصیل کرده را نباید مردم روشنفکر دانست. کسانی که به وعده و وعیدهای کاندیدا ها دل می سپارند و از عقل خود کمک نمیگیرند، روشنفکر نمی باشند. روشنفکر کسی است که تمام جوانب کار را مورد بررسی قرار دهد. اگر اصلاح صللبان به قشر تحصیل کرده یاری می دادند که با عقل خود تصمیم بگیرند این گونه نمی شد. شاید کمی وحدت بین اصلاح طلبان باعث می شد که باز هم پیروزی از آن مردم باشد. به یاد پیروزی انتخابات مجلس ششم و اولین دوره ی ریاست جمهوری خاتمی!
شاید حال که رییس جمهور فعلی گفته که گوش هایم را تیز میکنم تا خواسته های ملت را بشنوم، بهتر باشد که ما هم فریاد بزنیم مگر ما از اصولگرایان چه کم داریم. مگر ما نمی توانیم از نامه ی رییس جمهور خطاب به سازمان تربیت بدنی مبنی بر حضور زنان در ورزشگاه حمایت کنیم؟موانع زیاد است، درست، اما وقتی وحدت باشد هیچ مانعی نمیتواند سد آن شود مگر همین چند روز پیش نبود که در کشوری همچون فرانسه دیدیم که فعالیت مردم تا چه حد بود و تا لغو قانون کار با چه قدرتی ایستادگی کردند و مزدشان را گرفتند یعنی ما نمیتوانیم بعد از ۲۷ سال خواسته های خود را به روشی مسالمت آمیز بیان کنیم؟ مگر خدای نکرده لالیم و یا کر ؟! شاید هم کور! اگر طالب آزادی هستیم باید تلاش کنیم و منتظر فضل الهی و یا فرشته ی نجاتی به نام آمریکا نباشیم.از قدیم نقل شده که:
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
پس برای رسیدن به خواسته ها فقط تلاش تلاش و تلاش

۱۳۹۰/۵/۱۸

آخوند شجونی: همان طور که زورکی رضاخان چادر مردم را برداشت باید زورکی سر زنها چادر گذاشت


آخوند شجونی

بخشهایی از  مصاحبه خبر آنلاین با جعفر شجونی، عضو جامعه روحانیت مبارز تهران :

... قانون برای حجاب هم نصحیت دارد و هم شلاق. این قانون را چه کسی باید اجرا کند؟ بنده شجونی یا دولت؟ دولت اشتباه می​کند که مدام
می گوید ما باید فرهنگ سازی کنیم. 1400 سال است که فرهنگ​سازی کردیم. یعنی مردم نمی​دانند حجاب واجب شرعی است؟ قمار حرام است؟ دولت بهانه می​آورد. نمی​دانم این دولت با همه سلامتش چه مشکلی دارد که قانون را اجرا نمی​کند. باید بررسی کرد. من عقیده​ام این است که همان طور که زورکی رضاخان چادر مردم را برداشت باید زورکی سر زنها چادر گذاشت.

این حرف را کسی قبول می​کند؟
این حرف ملی، ایرانی و مذهبی است.

زورکی که نمی​شود مردم را دین دارد کرد!
زورکی باید گذاشت. دختری که با لباس خواب! در خیابان آمده، دارد جامعه ما را آتش می​زند. او جوان​های عذب ما را آتش می​زند و تحریک می​کنند. جوان هم که نمی​توانند ارضا شود دیوانه می​شود و یک کارد برمی​دارند! صفحات حوادث روزنامه​ها را شما انگار نمی​خوانید؟! برخی از فیلم​های محرمانه را به من، آقای مهدوی کنی و امام کاشانی دادند که شما ببینید خوابتان نمی​برد.

ولی ناهنجاری​های اجتماعی چند عاملی است و نباید یک جانبه به آن نگاه کنیم.
چند عاملی هست. من هم قبول دارم. من اروپا هم رفته​ام. ولی به خدا این جور که برخی از دخترهای ما در خیابان راه می​روند، آنجا ندیدم!

این فرمایش اول شما کمی تند نیست؟ فکر نمی​کنید کسی در لباس شما باید زبان موعظه طلبانه​تری داشته باشد و این قدر تند حرف نزند؟ در سوال​های کاربران ما هم هست که از شما به خاطر ادبیاتتان انتقاد کردند.
من این را قبول ندارم. بنده 30 سال است این طور حرف می​زنم. این حرف​ها بی خود است. باید حالی این دخترها کرد که عزیز من تو اگر مثل یک جواهری، نباید این جور خودت را عرضه کنی. ما زورنمی​گویم. ما فرهنگی حرف می​زنیم. منتها اگر کسی بخواهد جامعه را به گند بکشاند، ما می​ایستیم. من کی گفتم این دختر 18 ساله​ای که مدرسه می​رود را به زور چادری کنیم؟ برخی​ها با اسلام مبارزه می​کنند. آدم می​فهمد که چه کسی به دین دهن کجی می​کند.

۱۳۹۰/۵/۱۳

فتنه دریایی در ساحل آنتالیا ..




تیتر صفحه اول روزنامه وطن ترکیه:

"جوانان ایران آب بازی کردند، ملاها عصبانی شدن"

 با توجه به تنش موجود بین دولت ایران و ترکیه بخاطر تظاهرات مردم سوریه و مطلب نوشته شده روزنامه وطن،
شاید فردا جوانان دستگیر شده دوباره در سیمای جمهوری اسلامی ظاهر شوند 

و اعتراف به جاسوسی برای دولت ترکیه بنمایند و
در باره دوره‌های فشرده آموزش "آب بازی و فتنه دریایی" که در مدت اقامت خود و خانواده در ساحل آنتالیا آموخته اند، 
توضیحات خود جوشی ارائه دهند!

گردانندگان آژانس‌های مسافرتی‌ نیز سر کردگان این فتنه دریایی شناخته خواهند شد و حمل تفنگ آب پاش هم حرام اعلام شده و قابل تعزیر...

این وقاحت جمهوری اسلامی را پایانی نیست!!!!

۱۳۹۰/۵/۱۲

مهدی خزعلی: جنازه ام را بر دوشتان میگذارم!




مهدی خزعلی در اولین تماس تلفنی: به اعتصاب غذایم ادامه خواهم داد..



به گزارش تحول سبز ، مهدی خزعلی وبلاگ نویس منتقد دولت پس از گذشت دو هفته از بازداشت خود روز گذشته طی تماس تلفنی کوتاه با خانواده اظهار داشته که در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می برد و همچنین از اعتصای غذای خود طی این مدت خبر داده است.
بر اساس گزارش رسیده، وی به خانواده خود در در این تماس تلفنی کوتاه اظهار داشته که همچنان به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد. و طی این مدت نیز علاوه بر ضعف جسمانی شدید نزدیک به ۱۰کیلو کاهش وزن داشته است.

با توجه به بیان صریح دکتر خزعلی در دادگاه به قاضی خود مبنی بر تصمیم خود بر اعتصاب غذا و ادامه آن تا سر حد مرگ و رفتار مسئولین زندان اوین با موارد مشابه نگرانی ها از وضعیت دکتر خزعلی بیش از گذشته شده است. چراکه مسئولین زندان اوین نسبت به اعتصاب غذای زندانیان هیچگونه احساس مسئولیتی را متوجه خود ندانسته و از اقدامات پزشکی نیز در این زمینه ممانعت به عمل می آورند.

شایان ذکر است، مهدی خزعلی پس از بازداشت خود و زمانی که جهت تبدیل قرار وثیقه به بازداشت موقت به دادگاه منتقل شده بود خطاب به قاضی خود اظهار داشته بود که در اعتراض به این رفتارها و ضرب و شتم خود در زمان بازداشت دست به اعتصاب غذا خواهد زد.

 وی صراحتا به قاضی خود گفته بود: تو نوچه وزارت اطلاعات هستی. با آنکه گردنم ورم کرده و شکسته، تقاضای درمان نمیکنم و از امروز اعتصاب غذا میکنم و جنازه ام را بر دوشتان میگذارم.

۱۳۹۰/۵/۱۱

پیتر راشتون،محقق تلویزیون برون مرزی جمهوری اسلامی، نژاد پرست از کار در آمد!


در این ویدیو، نماینده ولی فقیه در انگلیس، محمد سعید بهمن پور، میزبان پیتر راشتون و میشل رنوف میباشد و در برنامه دریچه در مورد ‘آزادی های تقلبی’ در حال دل و قلوه دادن به یکدیگر تحت عنوان گفتگو، مشاهده میشوند:

سحام نيوز :پتکين آذرمهر
مهمان ‘محقق’، ‘تحلیلگر’ و ‘فعال صلح’ تلویزیون های انگلیسی زبان جمهوری اسلامی کیست؟
چندی است که از شخصی به نام پیتر راشتون در تلویزیون های انگلیسی زبان جمهوری اسلامی با عنوان های ‘محقق’، ‘تحلیگر’ و حتی ‘یک فعال صلح’ استفاده میشود، اما هویت اصلی این شخص کیست؟
پیتر راشتون ادعا میکند که فارغ‌التحصیل دانشگاه آکسفورد هست اما همکلاسی هایش که با من صحبت کردند میگویند او قادر به پایان تحصیلاتش نبود و از دانشگاه اخراج شد. در اواہل سالهای ۹۰ او به حزب ملی بریتانیا که یک حزب نژاد پرست است پیوست. در سال ۲۰۰۰ راشتون به اسپانیا رفت تا با دیگر فاشیست ها در مراسم جشن زادروز دیکتاتور سابق اسپانیا، ژنرال فرانکو، شرکت کند و یاد این مستبد اسپانیایی را گرامی بدارد
پیتر راشتون تا سال ۲۰۰۲ بعنوان یک عضو فعال و سخت کوش حزب ملی بریتانیا باقی ماند تا اینکه بخاطر “رفتار های زنانه” و شک و تردیدی که در برخی اعضای حزب در مورد همجنسگرا بودن وی بوجود آمده بود، از سوی حزب اخراج گردید. در فیلم زیر، پیتر راشتون در یک میتینگ حزب ملی بریتانیا درالدهام، در کنار رهبران طراز اول این حزب نژاد پرستانه به
سخنرانی در مورد “مضرات” وجود جوانان هندی و پاکستانی در این شهر مشغول است:
پس از اخراج از حزب ملی بریتانیا، راشتون به یک گروه افراطی تر به نام “حزب ناسیونالیست های سفید” پیوست تا اینکه اختلافات بین رهبران این گروه که بر اساس دشمنی های شخصی بین انان بود، پدیده ای که در گروه های افراطی زیاد دیده میشود، از هم پاشید
‘راشتون در جستجوی یک گروه نژادپرستانه دست راستی دیگر که او را بپذیرد اینبار به ‘حزب مردم بریتانیایی پیوست . این هم یک گروهک دیگری بود که به برتری نژادی سفید پوست ها اعتقاد داشت و از صلیب کلتی بجای صلیب شکسته نازی های آلمان استفاده میکرد

راشتون در یکی از سخنرانی هایش برای این حزب در مقابل پرچم این گروه




هم اکنون پیتر راشتون عضو یک گروهک افراطی نژادپرستانه جدید به اسم “حزب انگلیس اول” است و از سردبیران مجله این گروهک، ‘میراث و سرنوشت’ میباشد و در ضمن وی یکی از ادمین های وبسایت “لیدی” میشل رنوف است که از طرفداران پروپا قرص انکار هالوکاست میباشد. این زن در اصل، استرالیایی الاصل است که قبلا هنرپیشه و مدل در تبلیغات تجاری برای تلویزیون ها بوده . میشل رنوف بخاطر ازدواجش با سر فرانک رنوف، صاحب لقب لیدی شد و پس از اینکه شوهر دومش در سقوط سهام سال ۱۹۸۷ قسمت عمده ای از درآمد خود را از دست داد، از او طلاق گرفت، اما همچنان از عنوان لیدی برای خود استفاده میکند. رنوف از پشتیبانان عمده تاریخ نگارانی همچون دیوید اروینگ میباشد که هالاکوست جنگ جهانی دوم را انکار میکنند. میشل رنوف هم همانند پیتر راشتون بارها مهمان تلویزیون های انگلیسی زبان جمهوری اسلامی بوده اند