اکنون چند روزی است که دوباره کار و کاسبی من سکّه شده!
حتما میپرسید چرا؟
بله، دوباره این حکومت اسلامی ما یکی دیگر از فرزندان ایران را زیر شکنجه کشت و من هم مثل یک لاشخور که بوی جنازه به مشام او رسیده باشد، شروع کردم به مرثیه سرأیی و روضه خوانی مجازی.
چند تا لینک فرستادم که سریع داغ شد و تازه یکی از روضههای مجازی هم بهترین لینک روز شد. کلی هم با خشم مجازی روی تمام لینکهای مجموعه داغ ستار بهشتی کلیک مثبت زدم.
شب هم با خیال راحت خودراضی از خود که کلی فعلیت سیاسی انجام داده ام، پای تلویزیون فیلم ال پاچینو تماشا کردم.
البته قرار من با خود و وجدانم این نبود! قرار بود که قاصدک خوش خبر باشم و نه مرثیه خان مجازی!!
ستار هم یک بلاگر نویسی بود مثل من اما او پای حرفش ایستاد و جاودانه شد و من در این سرزمین غریب همچنان با اینکه دلم خون است از این همه ستم، به روضه خوانی ادامه میدهم تا اینکه شاید یک ایرانی آزاده گلولهای حرام این خامنهای کند.
به امید روزهای بهتر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر